جدول جو
جدول جو

معنی دائی قزی - جستجوی لغت در جدول جو

دائی قزی
(قِ)
مرکب از ’دائی’، به معنی برادر مادر و ’قز’، به معنی دختر (ترکی) و یاء نسبت، دختردائی
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از دایی قزی
تصویر دایی قزی
دختردایی
فرهنگ فارسی عمید
(قِ)
دائی قزی (از: دایی فارسی که بتخفیف در تلفظ عامه دای نیز گفته شود + قز ترکی به معنی دختر + یاء نسبت). دائی قزی. دختردایی. دخترخالو
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان خالصه بخش مرکزی شهرستان کرمانشاهان، واقع در 18هزارگزی باختر کرمانشاه و جنوب راه فرعی سراب به نیلوفر، دشت، سردسیر دارای 306 سکنه کردی و فارسی زبان، آب آن از چشمه، محصول آنجا غلات دیمی و لبنیات، شغل اهالی آنجا زراعت، راه آن مالروست و تابستان بدانجا اتومبیل میتوان برد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
زن دایی
فرهنگ گویش مازندرانی